روزنامه های تهران، دعواهای آمریکا و دعواهای ایران
ايرانيان و انتخابات آمريكا
شهروند در سرمقاله خود با اشاره به توجه افکار عمومی ایران به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نوشته: موسسه ايسپا كه نظرسنجيهاي قابل قبولي را انجام ميدهد و آخرينبار نيز نتايج نظرسنجي آن درباره انتخابات مجلس دهم در اسفند ١٣٩٤ تصوير به نسبت روشني را از آن انتخابات عرضه كرد، در روزهاي گذشته نظرسنجي تلفني را درباره انتخابات آمریکا و در سطح كشور انجام داده که نشان می دهد حدود ٨٠ درصد پاسخگويان در حد كم و خيليكم پيگير اخبار اين انتخابات هستند و ١١ درصد در حد متوسط و ٩ درصد نيز در حد زياد و خيليزياد پيگير هستند.
به نوشته این مقاله: نظرسنجي سال ١٣٨٧ نشان ميداد كه ميزان پيگيري تا حد زيادي كمتر از امسال بود و فقط ٤درصد افراد تهراني به ميزان زياد و خيليزياد پيگير اخبار انتخابات آمريكا بودند، ولي امسال اين رقم به حدود ١٣درصد رسيده است. تحليل اين تفاوت اهميت دارد. ممكن است به دليل تصور مردم از اثرگذاري بيشتر نتيجه انتخابات بر مسائل ايران باشد يا ممكن است به دليل توسعه شبكههاي مجازي و نيز جذابيتهاي مطرح شده در اين انتخابات باشد. به نظر ميرسد كه مجموعهاي از اين عوامل در توجه بيشتر مردم ايران به موضوع تأثیر داشته است.
به نوشته شهروند تفاوت این دو دوره در آن جاست که در سال ١٣٨٧ برداشتهاي عمومي مردم بسيار قاطع و بدون تفاوت بود. نيمي از افراد قاطعانه اوباما را به مك كين ترجيح ميدادند و در مقابل درصد بسيار كمي (زير ٤درصد) مك كين را ترجيح ميدادند و بقيه نيز پاسخهاي هيچكدام و فرقي نميكند را برگزيده بودند. نكته مهم اين است، كساني كه بيشتر پيگير اخبار اين انتخابات بودهاند، بيش از ديگران يكي از دو نامزد را ترجيح دادهاند و از روي موضع بيخيالي نگفتهاند كه فرقي ميان اين دو نيست، بنابراين انتظار ميرود كه دسترسي به شبكههاي اجتماعي حساسيت اجتماعي و سياسي افراد را براي ترجيح يك گزينه بر گزينه ديگر (در هر زمينهاي) افزايش دهد و موجب بيشتر شدن مشاركت عمومي مردم در حوزه سياست و ساير حوزهها شود.
کدام برای ما بهترند
فرهیختگان در سرمقاله خود نوشته: چه بخواهیم و چه نخواهیم ترامپ یکی از گزینههای اصلی انتخابات ینگهدنیا است؛ انتخاباتی که به سبب افشاگریها و بگمبگمهای دوطرف بسیاری از شهروندان ایالاتمتحده را سردرگم کرده است. بهترین تصویری که میتوان از رقابت ریاستجمهوری پنجاهوهشتم ایالات متحده ترسیم کرد، هفتهنامه اشپیگل روی جلد خود آورده است؛ نامزدهایی با چهرههایی کثیف و گلی.
به نظر این روزنامه: آثار این رقابت با همه حاشیههای آن در درون مرزهای آمریکا باقی نمیماند، به همین دلیل هم هست که بسیاری از تحلیلگران و حتی شهروندان عادی سایر کشورها از جمله ایران انتخابات ایالاتمتحده را به صورت ویژه مورد مداقه قرار میدهند و نسبت به تحولات آن حساس هستند. نگاهی سنتی از اوایل دهه ۳۰ در این جا به وجود آمده بر این مبنا که هیچ تفاوتی میان نامزدهای انتخاباتی آمریکا وجود ندارد و هرکدام که پیروز شوند مسیر تحولات بدون تغییر باقی میماند.
فرهیختگان اظهار نظر کرده: این نگاه اگرچه قابل تامل است، اما حوادث چند دهه اخیر مثالهای نقض آن را به کرات آشکار کرده است. یکی از آخرین موارد نقض این استدلال میتواند ماجرای توافق هستهای ایران و قدرتهای جهانی باشد. بعید به نظر میرسد اگر باراک اوباما در کاخ سفید و حسن روحانی در پاستور حضور نداشتند، برجام امکان تولد مییافت.
این مقاله در عین حال یادآور شده که اگر ترامپ با وجود حرکتها و رفتارهای غیرمتعارف نیز به اتاق بیضی کاخ سفید برود، سیستم اداری آمریکا آنقدر هوشمند است که بتواند تا حدود زیادی او را کنترل کند. هرچند برای دشمنان و رقبای آمریکا نیز مطلوبتر آن است که چهرهای نرمال و قابل پیشبینی بر کرسی ریاستجمهوری این کشور تکیه زند.
حمایت آمریکایی ها از فلانی
کیهان روزنامه دیگر مخالف دولت در سرمقاله خود به نقل از مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نوشته «چالشهای زیادی پیش روی ما قرار دارد؛ از جمله انتخابات ریاستجمهوری در ایران… هدفم از سفر به تهران یافتن زمینههای مشترک همکاری برای حل بحران سوریه بود».و از سخنان ریچارد هاویت (تهیهکننده سند راهبردی اتحادیه اروپا درباره روابط با ایران) یاد کرده که گفت: «توافق هستهای، یک نقطه عطف بود؛ هرچند که همه مشکلات ما با ایران درباره اسرائیل، دموکراسی و حقوق بشر حل نشده است… ما باید دفتر نمایندگی اتحادیه اروپا را در تهران افتتاح کنیم و گفتوگو درباره حقوق بشر در ایران را از سر بگیریم.»
محمد ایمانی از این گفته ها به این نتیجه رسیده که: محافل اروپایی و آمریکایی مدتی است این پالس را به شکل غیرمستقیم به افکار عمومی و نخبگان در ایران میفرستند- و احتمالاً در ماههای آینده صریحتر خواهد شد- که اگر میخواهید تحریمها لغو و گشایش اقتصادی ایجاد شود، فلانی را ابقا کنید.
یادداشت روز کیهان با نقل خبری از رویترز پرسیده: اگر اروپاییها واقعاً نگران سرنوشت انتخابات هفت ماه آینده در ایران هستند و نگاهی از سر احترام متقابل برای فلان نامزد دارند، چرا بر سر تعهدات برجام نماندند و گریبان آمریکا را به خاطر بدعهدی نگرفتند تا تحریمها لغو شود و مردم ایران آثار برجام را ببینند و در انتخابات، به نحو دیگری انتخاب نکنند که موجب نگرانی مقامات اروپایی نشود؟
با کلینتون برجام بهترست
حسین بهشتی پور در روزنامه ایران با اشاره به اهمیت انتخابات ریاست جمهوری آمریکا برای همه جهان نوشته همیشه در آمریکا مسایل اقتصادی در صدر اولویت های مردم بود اما این بار درجه نفوذ آن در قیاس با انتخاباتهای پیشین، کاهش یافته و موضوعاتی همچون امنیت، اقلیتها، پناهجویان، حقوق زنان، روابط اجتماعی و… در فهرست دغدغه رأی دهندگان سیر صعودی داشته است که علتیابی این پدیده، نیاز به واکاوی جداگانهای دارد.
نویسنده سپس به رابطه ایران و آمریکا پرداخته و نوشته: با توجه به اینکه ایران رابطه نزدیکی با ایالات متحده ندارد و در چالشی جدی با امریکا به سر میبرد، هر نامزدی که پیروز انتخابات شود، تأثیر تعیینکنندهای بر مناسبات با ایران نخواهد داشت؛ اگر با ملاک «بد» و «بدتر» به دو نامزد بنگریم، آنگاه میتوان یادآور شد اگر کلینتون رئیس جمهوری امریکا شود، به طور طبیعی حرکت اوباما با ایران ادامه خواهد یافت.
نویسنده سرمقاله روزنامه دولت مثال آورده که توافق برجام و تداوم آن با کلینتون راحت تر خواهد بود. اما اگر ترامپ رئیس جمهوری شود، احتمال تشدید تنش بیشتر است، هرچند وی نیز مجبور است «برجام» را اجرا کند زیرا «برجام» توافقی بینالمللی است و رئیس جمهوری امریکا (هر کس که باشد) نمیتواند بسادگی آن را زیر پا بگذارد. در واقع؛ تنها تفاوت ترامپ با کلینتون در این است که احتمال کارشکنی ترامپ در مسیر اجرای «برجام» بیشتر از هیلاری است.
اصولگرایان و انتخابات آمریکا
اعتماد در سرمقاله خود توجه ایرانیان به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را متذکر شده و نوشته: ایرانیان اگر پيگير انتخابات در يك كشور همسايه مثل عراق يا تركيه هستند، به طريق اولي پيگير انتخابات ايالات متحده نيز بايد باشند، این پيگيري آيا بدان دلیل است که گمان كنيم سرنوشت ایران و سياستهاي آن به انتخابات امريكا گره خورده است؟
اعتماد یادآوری کرده در سال ١٩٩٢ رقابت انتخاباتي ميان بيل كلينتون و جرج بوش (پدر) بود. آن زمان بسياري از اصولگرايان امروزي و نيز دستاندركاران دولت به دلايل گوناگون علاقهمند بودند كه بوش انتخاب شود و اين آغاز يك فاجعه سياسي بود. به دليل ترسي كه آن ها از حضور كلينتون در كاخ سفيد داشتند. و اين را به طرز حتي زشتي ابراز ميكردند. در آن زمان فاصله كلينتون از بوش پدر خيلي زياد شده بود و از جمله انتخاباتي بود كه نتيجه آن به نسبت از پيش روشن بود و حتي پيش از رايگيري نيز بوش و تيم او شكست را پذيرفته بودند. ولي در ايران وزير اطلاعات وقت در سال ١٣٧١، به طرز عجيبي اصرار داشت كه اطلاعات ما حاكي از آن است كه بوش پيروز خواهد شد!
این روزنامه اصلاح طلب به طعنه نوشته: چنين مواجههاي با انتخابات يك كشور ديگر از جمله ايالات متحده ناشي از فقدان اعتماد به نفس در داخل كشور و خود و مردم است. به طور قطع و يقين ما ميتوانيم حضور يكي را بر ديگري در كاخ سفيد ترجيح دهيم ولي اين امر به معناي آن نيست كه سياستهاي ايران نيز به دليل عدم حضور گزينه مطلوب تغيير كلي كند يا در موضع انفعال بيفتد.
داور مورد قبول
ولی الله شجاع پوریان در سرمقاله همدلی به چند خصوصیت در انتخابات آمریکا اشاره کرده و از جمله شفافیت و گردش آزادانه اطلاعات در ایام انتخابات در آمریکا پرداخته و نوشته: گرچه برخی از رویدادها و بداخلاقیهای مرسوم در رویارویی دونامزد بهویژه در انتخابات اخیر با آموزههای اخلاقی و دینی ما منطبق نیست، اما همینکه شناخت رایدهندگان و شهروندان از نامزدها به صورت شفاف و بدون هیچگونه سانسوری در اختیار افکار عمومی قرار دارد، باعث میشود شناخت مردم از نامزدها واقعیتر و ملموستر باشد.
نکته مهم دیگر این انتخابات به نظر نویسنده آن جاست که: در نظام انتخاباتی آمریکا همچون سایر نظامهای سیاسی، یک نهاد داور برای رفع اختلافات احتمالی تعریف شده است. نهاد دیوان عالی کشور در آمریکا با سابقه دو قرنونیمی خود به گونهای عمل کرده که در طی سالهای متمادی از هرگونه وابستگی به یک جریان خاص مبرا بوده و مورد احترام شهروندان آمریکایی قرار دارد. درواقع رفتار سیاسی و موضعگیریهای این نهاد بیطرف در طی دو قرن باعث شده با اعلام نظر نهایی این نهاد در موارد اختلافی، طرفین رای صادره را قابل قبول میدانند.
و به نوشته همدلی: در چنین شرایطی قضات حاضر در دیوان عالی آمریکا از اعلام حمایت و یا اظهارنظر رسمی و غیررسمی در له یا علیه هرکدام از نامزدها پرهیز میکنند تا در مورد اختلاف داوری آنها نیز مورد قبول افکار عمومی قرار گیرد.
هر که باشد جوکش می کنیم
میترا زمانی در ستون طنز جهان صنعت نقل کرده که نیویورک تایمز در گزارشی مفصل نوشته: مردم در ایران انتخابات آمریکا را سوژه شوخی و خنده کردهاند و برای مناظرههای هیلاری و دونالد جوک میسازند!
طنزنویس در ادامه آورده: گزارش نیویورک تایمز درست است ولی آنچه برو بچههای تحریریه ن. ت نمیدانند، این است که ایرانیها اصولا برای همه چیز جوک میسازند! دکلشان گم میشود جک میسازند. اختلاس میشود، جوک میسازند. نفتکش و نفت و دکل با هم گم میشود، جوک میسازند. هر اتفاقی بیفتد، جوک میسازند. ربطی به ترامپ و کلینتون هم ندارد. هر کدامشان رای آورد هم ما جوک خودمان را میسازیم. اصولا ما مردمی داریم که شعارشان این است که به همه بخندیم حتی خودمان! هنوز مانده نیویورکتایمز ما را بشناسد. ما اینطور آدمهایی هستیم!
درخواست برخورد با رسانه ها
جوان این سخن را در صدر اخبار خود نوشته: رئيس قوه قضائيه با انتقاد شديد از برخي اظهارات در روزهاي اخير که با توجه به شواهد، اشاره او سخنان رئیسجمهور در افتتاحیه نمایشگاه مطبوعات است، تصريح کرد: برخي مسئولان به صورت شفاهي يا کتبي، با واسطه يا بيواسطه درخواست برخورد با برخي مطبوعات و رسانهها را دارند، اما وقتي در ميان اهالي رسانه قرار ميگيرند، نداي آزادي مطبوعات سر ميدهند.
وطن امروز روزنامه تندرو مخالف دولت در سرمقاله خود نوشته: اظهارات تکاندهنده آیتالله آملیلاریجانی درباره فشارهای آقای حسن روحانی به ایشان برای توقیف رسانههای منتقد که قطعا یک گاف بزرگ برای دولت و شخص رئیسجمهور به شمار میرود، حقیقتا جامعه رسانهای کشور را شوکه کرده است. بر اساس اظهارات رئیس قوهقضائیه، رئیسجمهور در عالیترین سطح حکومتی به دنبال توقیف روزنامههای منتقد است!
نویسنده از زبان اهل قلم نوشته: ما اکنون در راس مدیریت اجرایی کشور با فردی مواجهیم که در عالیترین سطوح رایزنیهای مملکتی یعنی در ملاقات با رهبر معظم انقلاب که قاعدتا باید به بحث درباره مهمترین مسائل مملکتی اختصاص داشته باشد، درباره بستن مطبوعات سخن میگوید و از اجابت نشدن درخواستهایش توسط رئیس قوهقضائیه برای توقیف فلان روزنامه، گلایه میکند! این یک مورد فوقالعاده عجیب است.
وطن امروز اظهار نظر کرده که: حالا که جامعه رسانهای نسبت به نوع نگاه رئیسجمهور نسبت به رسانهها احساس نا امنی میکند، آیا وقت آن نرسیده که جامعه رسانهای با تمرکز بر اصول صنفی و حرفهای — و نه منافع شخصی و سیاسی زودگذر — به دنبال ایجاد امنیت شغلی برای فعالان این صنف باشد؟ آیا وکیلالدولهها در مجلس شورای اسلامی میتوانند در هیات نظارت بر مطبوعات تکیهگاهی برای اهالی رسانهها باشند؟ وقتی رئیسجمهور حسن روحانی باشد، اهالی رسانه باید فارغ از نگرشهای سیاسی به دنبال استحکام صنفی و ایجاد دیوار مستحکم در مقابل خطرات باشند.
پیشنهاد این روزنامه در تایید نظرگاه رییس قوه قضاییه در حالی مطرح شده که صادق لاریجانی در همان سخنرانی سپردن داوری درباره مطبوعات را به واحد های صنفی کاری خام و حساب نشده خوانده بود.
چماق در زیر زمین وزارتخانه
روزنامه های امروز شرح مراسم معرفی وزیران جدید را با حضور وزیران پیشین به صحنه ای برای نشان دادن تفاوت این دولت و دولت پیشین تبدیل کرده و گفته های حاضران را نقل کرده اند. بیشتر روزنامه ها به حضور علی جنتی وزیر پیشین ارشاد در معرفی صالحی امیری به جای خود نقل کرده و سخنان وی را در شرح فشارهایی که گروه های مخالف دولت بر سر مباحث فرهنگی بر این وزارت وارد آوردند جالب دیدند.
زهرا چوپانکاره هم در گزارشی درباره مراسم معرفی وزیر تازه آموزش و پرورش نوشته تفاوت مهم را می شد در تغيير لحن علياصغر فاني ديد كه در جملاتش و حتي بالا و پايين رفتن تن صدايش ديگر از آن ملاحظهكاريهاي سه سال وزارتش خبري نبود. از وزارتخانه زمستانزدهاي كه به دستش سپردند گفت و از «فرهنگ امنيتي» در دولت قبل و چماقداراني كه چماقهايشان را از زيرزمين ساختمان وزارت آموزش و پرورش برداشته و به صف معلمان معترض هجوم برده بودند.
گزارشگر از زبان فانی وزیر پیشین اموزش و پرورش نوشته «وقتي كه به وزارتخانه آمدم در همان روزهاي اول مديركل وقت مدارس ابتدايي گفت كه براي اول مهر ٢٤ هزار نيروي انساني كمداريم، اين كمبود بايد در عرض يك ماه و سه روزي كه به شروع سال تحصيلي مانده بود، برطرف ميشد.» اين يكي از اشكالاتي بود كه به گفته فاني از اجراي ناگهاني و بدون برنامهريزي تغيير پايههاي تحصيلي يا همان برقراري نظام ٣-٣-٦ نشات ميگرفت.
به گفته وزیر پیشین او از ابتداي كار دولت يازدهم تلاش بر اين بوده است كه آرامش در مدارس كشور و آموزش و پرورش حفظ شود، ما به دنبال برقراري امنيت فرهنگي به جاي فرهنگ امنيتي بوديم. در دولت قبل وقتي معلمان جلوي وزارتخانه تجمع كردند، با چماقهايي كه در زيرزمين آموزش و پرورش بود آنها را زدند و ظهر در وزارتخانه به مهاجمان ناهار دادند.
پيام نفتي؛ از تهران به واشنگتن
رضا زندي در مقاله ای در شرق خبر داده که:درست در روزي که آمريکاييها پاي صندوق رأي ميروند تا از بين ترامپ و کلينتون يکي را به رياستجمهوري برگزينند، نمايندگان شرکتهاي نفتي «توتال» فرانسه، «سيانپيسيآي» چين و «پتروپارس» ايران به میهمانسراي وزارت نفت ميآيند تا رئوس قرارداد (موافقتنامه اصولي) توسعه فاز ١١ پارس جنوبي را با شرکت ملي نفت در قالب قراردادهاي جديد نفتي، امضا کنند. اتفاق امروز حاوي پيام مهمي به واشنگتن است.
به نوشته این کارشناس مسایل نفتی: رجزخواني دونالد ترامپ درباره ايران و برجام را در دوره رقابتهاي انتخابات رياستجمهوري خواندهايد؛ دورهاي که آمريکا را شرمسار کرد. اين احتمال هم بعيد نيست که هيلاري کلينتون، سياستهاي سختگيرانهتري نسبت به اوباما درخصوص ايران و برجام به اجرا گذارد. برخي تحليلگران در ماههاي گذشته معتقد بودند تا قبل از برگزاري انتخابات رياستجمهوري آمريکا، ايران نميتواند قرارداد بزرگ نفتي با شرکتهاي خارجي امضا کند.
مقاله شرق به این جا رسیده که: با حساسيتي که درباره کار توتال در ايران وجود دارد، معلوم ميشود وزارت نفت توانسته است مجوزهاي لازم را براي امضاي قرارداد با اين شرکت فرانسوي از مراجع مرتبط کسب کند. چه اینکه فرانسويها در مذاکرات هستهاي سابقه خوبي از خود به جا نگذاشتهاند و عملکردشان هم در برخي پروژههاي پيشين مورد سؤال جدي برخي کارشناسان است. پروژههايي که بين ايران و همسايگانش مشترک بودهاند. احتمالا اهميت فرستادن یک پيام قوي به واشنگتن حساسيتها را کمتر کرده است.
حمايت از يك مطالبه قانوني
علي شكوهي در ستون صفحه آخر اعتماد از نامه هفت تن از فعالان اصلاح طلب به نمایندگان مجلس خبر داده که به بهانه تشكيل پرونده قضايي براي آنان نوشته شده. به امضاي محمدرضا خاتمي، حسين كاشفي، آذر منصوري، علي شكوريراد، محسن صفايي فراهاني، محمد نعيميپور و حميدرضا جلاييپور.
نویسنده نکات پراهمیت نامه را چنین برشمرده رسيده:- ضرورت توجه نمايندگان مجلس شوراي اسلامي به انجام تكاليف قانوني خود در وضع، اصلاح و تفسير قوانين عادلانه و نظارت آگاهانه و جدي بر نحوه اجراي قوانين مصوب مجلس. اعتراض به نحوه برخورد با فعالان سياسي با انتساب عناوين مبهم تشويش اذهان عمومي، تباني براي اقدام عليه امنيت ملي و تبليغ عليه نظام
— انتقاد از نحوه احضار فعالان سياسي توسط ضابطان قضايي براي تحقيقات اوليه و سرگرداني طولانيمدت آنان در دستگاههاي قضايي بدون هيچگونه تفهيم اتهام
در ادامه اشاره شده به: اعتراض به اينكه چرا از زمان ابلاغ قانون جرم سياسي حتي يك مورد از بازداشت فعالان سياسي مشمول اين قانون نشده است و تمامي موارد جزو اتهامات امنيتي قلمداد شدهاند. انتقاد از جهتگيري سياسي بازجويان و بازپرسان و محروميت فعالان سياسي تا زمان برگزاري دادگاه از حق قانوني داشتن وكيل. اعتراض به اينكه چرا جرم آنان سياسي تلقي نشده است در حالي كه همه آنان به اتهام عضويت در يك حزب محاكمه ميشوند و مهمترين جرم آنان قبول نداشتن حكم دادگاهي است كه معلوم نيست كجا، كي و با حضور چه كساني تشكيل شده است.
نویسنده مقاله اعتماد تاکید کرده: اين شيوه برخورد با بخشي از نيروهاي باسابقه سياسي و خادمان انقلاب و خانوادههاي شهدا و مسوولان دورههاي گذشته و حال نظام از كدام منطق فوق تبعيت ميكند؟ پيشنهاد مطرح شده در اين نامه گام مناسبي است تا همه نيروهاي سياسي و نهادهاي نظام از جمله مجلس و قوه قضاييه و همه نيروهاي امنيتي و اطلاعاتي به يكديگر نزديك شوند و درك مشابهي از مسائل سياسي و امنيتي و جرايم اين دو حوزه كسب كنند.
کوچه اول
علی اکبر محمدخانی در صفحه طنز شهرونگ نوشته: اون روزی از جزیره آدمخوارا زنگ زدن که دلمون پوسید، بیا مارو ببر اردو، نمایشگاه مطبوعات. منم این حرفشونو به فال نیک گرفتم، گفتم: پس امشب رضایتنامههاتونو بدید اولیاتون امضا کنن، برای فردا هم لباس گرم بردارید که کلیههاتون نچاد. هیچی فرداش رفتم یه مینیبوس گرفتم، بردمشون نمایشگاه مطبوعات. اینا هم نامردی نکردن از غرفه یک هرچی روزنامهنگار بود و خوردن.
به نوشته این طنزنویس: وقتی هم دیدن سیر نمیشن، روزنامهنگارارو پیچیدن لای روزنامه خوردن. بعدم همینجوری که آروغ میزدن، رفتن با تلویزیون مصاحبه کردن که این چه وضعه مطبوعاته؟ چرا انقدر روزنامهنگارا سِفتَن. چرا اینارو از یه شب قبلتر نمیخوابونید تو پیاز و نمک و آبلیمو. چرا هیچکس پاسخگوی نَفخِ شکم ما نیست؟ ما شکایتمونو پیش کی ببریم؟ چرا حق ما بدبخت بیچارههارو از این روزنامهنگارا نمیگیرید؟ هیچی دیگه حرف خاصی ندارم، فقط خواستم گوشی بدم دستتون اگه رفتید نمایشگاه دیدید خلوته، تعجب نکنید.
Pressa.tj Бохабар аз гапи ҷаҳон бош!
Моро пайгири намоед Telegram, Facebook, Instagram, YouTube
Шарҳ