پانترکیست و پانایرانیها چه میخواهند؟
به شکلگیری زبان مادریمان از سالهای بعد انقلاب اکتبر مینگرم و اندیشه و فکرهای مغشولی فرا میگیرند. چرا این زبان ناب مادری این قدر دشمنان دارد؟ چرا آنرا به هر طرف میکشند، تاب میدهند، حتی نه بیگانگان، حتی فرزندان خود این ملت؟ پانترکیستانی چون عبدالله رحیمبایف، فیضالله خواجهافهارا به یاد بیاریم. به چه سبب آنها از زبان و ملت خویش منکر شدند، آیا برای منصب یا کرسی نرمی نه؟
زبان شیوای تاجیکی که به آن عینی دلیر و دلاور اثرهای دلچسپ و بینظیری ایجاد میکرد، رفته -رفته پُر از کلمه و عبارههای مغلق ازبکی، ترکی، چغتایی، قرچلیکی گردید. آموزگاران ازبک کوشش میکردند که به شاگردان تاجیک کلمه و عبارهاشانرا تلقین کنند. این حالت از مکتبهای تعلیمات عمومی تا مکتبهای عالی ادامه مییافت. خندهآور و در عین حال کلفتآور است که پروفسور دانشگاهی ایام پَنبهچینی به شاگردی میفرماید:
— ها بور فقیررا بیار.
دانشجوی بیچاره رفته کلاس به کلاس گشته، فقیر کیست گفته پرسیده است. وقتی برگشته، با سر خم گفته که فقیررا پیدا نکردم، پروفسور گفته است.
ها، اَنه فقیر (سطل آب) لب آب- همان را بیار!
اَنه، همین طور در پایمالسازی و بینظامیهای زبان“ضیائیان”نیز سهم میگذاشتند با وزیدن شمالهای خنک بازاری، صاحباستقلال شدن جمهوری پانترکیزم به پانایرانیزم جایشرا عوض کرد. اکنون ژورنالیستان و حتی برخی از عالمان تاجیک به شیوای خنک ایرانیها مبلغ و دآور گشتند. آنها صدها نه هزارها کلمههای ایرانی و عربیرا به زبان تاجیکی همراه میکردند، وضع میگفتند و مقالهها مینوشتند. طاهر عبدالجبار و شاگردچههایش با ملاها طوطیوار با شیوه ایرانی حرف میزدند و از قبیل بهروز ذبیحالله شعرکها میخواندند. آخر، آنهارا آخوندهای کلانسله ایرانی مبلغگذاری میکردند. ترکها به مقصد ازلیشان بنیاد“ترکیه بزرگ”نمیرسند، اکنون شیعهمذهبان ایران میخواهند در تاجیکستان مذهب سنیرا به شیعه عوض نمایند و به تأسیس کشور“ایران بزرگ”اساس گذارند. اگر امروز شمارههای روزنامههای سالهای 1992-1997 نشرشده جمهوریرا ورق بزنید، از آنها به راستی معنیرا درنمییابید، حتی چیزی را نمیفهمید.
خوشبختانه، این گلوله دشمنان ملت و زبان تاجیکی خاک خورد و این زبان شیرین ایمن و پایدار ماند. لیکن حالا هستند آنهایی که میخواهند املا، صرف و نحو تاجیکی را اصلاح کنند، حتی برای عوض الفبا به عربی تلاش میورزند که خود عربها با آن الفبای و زبان به قول ترکها تمطراقشان غیر از خون سوسمار خوردن و بیابانگردی به جایی نرسیدند، چه برسد به ملت تاجیک.
امروز نیز فکر و اندیشههایی به مثل ساده کردن گویش، نوشت کلمه و عبارهها، جملهها رایجند. کلمههای دو حرف پی در پی داشته را با یک حرف بنویسید، میگویند. حرف“او ” درازرا از بیشتر کلمهها بگیرید. به نصبهاتان به جای“آو ” “یف”، “زاده”، “دُخت”، “پُر”علاوه بکنید. وقتی ثریا خواجهزاده بگوییم روشن است که بانوست. اگر س. خواجهزاده بنویسند چه کسی میداند که او بانوست یا مرد؟ به اندیشه بنده، از همان“آو”، “یف”نمانیم. خیلی خوب میشد که به املای سال 1976 برگردیم. و باز خوبتر میشد که در این باره عالمان زبردستی چون ابراهیم عثماناف اندیشههاشان را بگویند.
نورالله حسناف، روزنامهنگار
Pressa.tj Бохабар аз гапи ҷаҳон бош!
Моро пайгири намоед Telegram, Facebook, Instagram, YouTube
Шарҳ