چرا در روسیه کسی هوای مهاجران‌‌را ندارد؟

 اخیراً، روز بین‌المللی حقوق بشر تجلیل گردید. یعنی، حقوقی که آن‌را در آغاز خداوند به هر بنده خود داده،  آن‌را به روی زمین رها می‌کند. اما منبعد این حقوقها از جانب هم‌جنسان خود بنده‌ها محدود می‌گردد.

این گفته، یعنی همه انسانها در روی زمین ناوابسته به دین و ملت و نظر خود به دنیا باید مساوی باشند، در اسناد بین‌المللی ثبت شده و باید حتماً رعایت شود. اما مگر چنین است؟ این “باید”را تا چه اندازه‌ای در کشورهایی رعایت می‌کنند که در آنجا ناوابسته به دین و دیانت و رنگ پوست و محل سکونت انسان‌های متمدن زندگی می‌کنند. در کشور ما نیز پیروان ادیان گوناگون و ملت‌های گوناگون به تعداد متفاوت کار و زندگی می‌کنند و شکر خدا، در سابقه ژورنالیستی خود باری هم به حادثه‌ای دچار نیامده‌ام که نسبت پیروان ادیان دیگر و یا نژاد و ملت دیگر نه از جانب مقامات و نه از جانب مردم عادی خشونتی سر زده باشد.

مردم تاجیک اصلاً مهماندوستند. اگر مبادا آفریقایی در یگان دیهه تاجیکستان پیدا شود و یا روس سیاحی سرگشته این دیهه گردد، باور کنید، فقیرترین دهاتی هم اورا با بهترین انواع داشته‌اش ضیافت می‌کند. پس، چرا وقتی مردم ما به خارج می‌روند، این قدر اذیت می‌شوند؟ عذر می‌خواهم، در خارجه حقوق آنها رعایت نمی‌شمند، بلکه تنها در “خارجه داخلی”، یعنی در کشور “برادر قیامتی” ما روسیه این حالت به یک عمل معمولی تبدیل یافته است. مگر ما به روسها چه کار بدی کردیم؟ صد سال آنها در ملک ما کار و زندگی کردند، کسی به آنها کار بدی نکرد. هر قانونی‌را که به سرمان بار می‌کردند، تحمل می‌نمودیم. ولی امروز مردمی که به خاطر یک پاره نان و آن هم به عوض محنت سنگین برای آبادی این کشور به آن کشور سفر نموده است، مورد تحقیر و توهین گوش‌ناشنید و عذاب جسمانی و روانی می‌گردد. چرا؟ پاسخ این سؤال‌را من تصادفاً و آن هم در اینترنت پیدا کردم.

روسها هنوز به عالم پیشرفته یا “مدرن” پیوند نشده‌اند. اگر حوادث تعرض و زورآوری کم ‌بود و این از جانب حکومت‌شان رسیدگی حقوقی شده بود، چنین سخن گفتن ناسپاسی ‌بود. اما طوری طی چند سال آخر مشاهده کردیم، این زورآوری نسبت به زادگان آسیای مرکزی، خصوصاً تاجیکان به یک قاعده نانوشته‌ای تبدیل یافته است. پلیس هم، خدمات مهاجرت هم، دیگر ساختارهای این کشور هم گویا حق دارند تاجیکان‌را بی‌اساس جریمه بکنند، “اخراج“ بکنند و یا در “بازداشتگاه موقت” تا زمانی که از او پول نستانند، نگاه بدارند. در تاریخ روسیه که خودرا جزءی از اروپا می‌شمارد، شاهان عاقلی هم بوده‌اند که تلاش کرده بودند تمدن‌را از اروپا بیاموزند. آنها زمانی متخصصین‌را از کشورهای آلمان و فرانسه، هلند و انگلستان دعوت نموده ، خواستند روسهارا آموزش بدهند. در پی این آموزشها در روسیه اولین دانشگاه‌های و کارخانه‌ها و کارگاه‌ها احداث شدند. شهرها بنیاد گردیدند، مردم کاملاً بی‌سواد اندکی به ملت‌های متمدن نزدیکتر شدند. ولی سوء قصدها به شاهان دور و انقلاب‌های پی هم این روندرا کند کرد و بالاخره زمانی فرا رسید  که روسها و در برابر آنها سایر ملل وابسته به روسیه باز از عالم متمدن بدور شدند. یعنی، هرچند امروز آنها می‌خواهند ثابت بکنند که «برادر ارشد ما» (منظور روسیه) از همه دستاوردهای جهان متمدن برخوردار است، این یک ترغیبات بی‌پایه و اساس می‌باشد.

تصور بکنید، زمانی که جسد سوخته روسلن باباشیراف، ساکن ناحیه لیوکنت ولایت ختلان تاجیکستان‌را در یکی از جنگل اطراف شهر مسکو پیدا کردند، روشن شد که اورا قبل از کُشتن کاری کرده‌اند  که نه تنها آدم سالم‌عقل، بلکه دیوانه هم آن‌را نمی‌کند. یا دو شهروند دیگر تاجیک نقل می‌کنند که کارمندان پلیس شهر نگتینسکی آنهارا از محل کارشان، شبانه با وجود داشتند اسناد لازم مهاجرت، به بازداشت موقف می‌برند و تا صبح آزار و عزیب می‌کنند. امروزه “شیکار مهاجران کاری” برای پلیس روسیه یک نوع دلخوشی یا تفریح است. تفریحی که هم طبعت‌را خوشحال می‌کند و هم مبلغ به دست می‌آری و مجازاتی ندارد. برای ثابت کردن این گفته‌ها صفحه چند روزنامه‌ حتی کمی می‌کند، ولی هر قدری که در این باره بنویسیم، این تنها گفتن حرف دل نبوده، بلکه واقعیتی است که باید گفته شود و آن هم تا زمانی که روسیه به جهان متمدن نپیوندد. اما افسوس که از روسیه تا اروپا راه خیلی طولانیست…

ا. احمدزاده

Pressa.tj Бохабар аз гапи ҷаҳон бош!
Моро пайгири намоед
Telegram, Facebook, Instagram, YouTube

Акс, видео, хабарҳои ҷолибро фиристед: Viber, Whatsapp, IMO, Telegram +992 98-333-38-75


Шарҳ

Назари дигар доред? Нависед!

Leave a Reply

Ваш e-mail не будет опубликован. Обязательные поля помечены *