عسکر حکیم، شاعر خلقی تاجیکستان
تاجیکستان است و استقلال…
تاجیکستان ، آب و خاکم آب و خاک پاک توست،
تو مرا هم جای جان، هم جای دل، هم جای چشم.
من قدم چون مینهم، در زیر پایم خاک توست،
گرد خاکترا تبرّک مینهم بالای چشم.
گر کسی یک گرد تو در بهر و بر گم میکند،
او نه گرد خاک پاکت، بلکه سر گم میکند.
تا زبان بکشایم از عشقت، مرا بکشا زبان،
تا به دهقان چون زمین پخته بخشایم سرور.
تا ستایم کوه و وادیت چو دریای روان،
کرده گردان پرّههارا، کان شود دریای نور.
عشق من هرگز نباشد در زبان و در سخن،
بس که عشق تو دمیده جای جانم در بدن.
بادها در پشتهها از مهر من خواند سرود،
موجها در رودها از عشق من خواند غزل،
آفتاب از قلّهها از صدق من گوید درود،
تاجیکستان، بهر تو، عشق عزیز بیبدل.
من بلندم از سما، تا زیر گردون تویم،
در رگ و شریان تو یک قطرة خون تویم.
داستان نصرت تو در زمین و آسمان،
اختران روی لوایت کرده از گردون نزول.
گرچه همچون تاجیکستان ارز و طول تو عیان،
لیک همچون خاک تاجیکان نداری ارز و طول.
ریشة تاجیک رود از خطّهای بر خطّهای،
با همه علم و فنش از قطعهای بر قطعهای.
از ازل این کوهساران همچو بام تاجیک است،
بام هر یک تاجیکی باشد به گردون همجوار.
از نیاگان یادگار ما چو نام تاجیک است،
تاجیکستان است و استقلال از ما یادگار.
سبز باشی، خاک تاجیک، همجوار آسمان،
تا زیم اندر کنارت همکنار آسمان.
Pressa.tj Бохабар аз гапи ҷаҳон бош!
Моро пайгири намоед Telegram, Facebook, Instagram, YouTube
Шарҳ