سعیده — سمرقند

دستان تقدیر        

خزان می‌گردد و خواهد شكفتن

گل نسرین و لاله در بهاران

كلاهی سپ سپید هر سال پوشد

درخت كوهساران در زمستان

ز نیسانش بهاران سبز گردد

زمین و دشت، لبان جویباران

در آسمان تورنه‌ها باز رجعت آرد

خبر دادند آغاز بهاران

دریغا روز رفته پس نگردد

شده كم از كتاب زندگانی

كسی زحمت، دگر راحت ندارد

تلخ و شیرین‌ست شراب زندگانی

كس نتوان به‌جز حق كرد تأخیر

جوانی سرو بالا هم شود پیر

همین‌طور زندگی قانون بنوشت

چنین است نغمه دستان تقدیر

***

زن                        

زن چو خندید صد جهان مرد آباد می‌شود

وصف او خواند، دل غمباره‌ای شاد می‌شود

اله‌های فارمش باشد سرود زندگی

در غضب آید چو  زن، دنیا بر باد می‌شود

این دل گرمی جوان از آتش جان زن است

خانه آباد فرزندان، هم از خوان زن است

زن چراغ خانه دان و محفل‌آرای زمین

این همه زیبائی‌ها، از فیض احسان زن است

یك نگاه مهربانش، مهر دنیا آفرد

چهره بگشاده زن چادر شب می‌درد

تشنگی را كوثر است و زندگی را رهبر است

با قدومش دشت بی‌آب را گلستان آفرد.

از فروغ مقدمش پرفیض روزگاران‌مان

خود بجوید زن، بود این زیب دسترخانمان

اولین حرف را كه ما ورد زبان آورده‌ایم

از كتاب زندگی آموخته مادر، تو بدان

Саида – Самарқанд

Pressa.tj Бохабар аз гапи ҷаҳон бош!
Моро пайгири намоед
Telegram, Facebook, Instagram, YouTube

Акс, видео, хабарҳои ҷолибро фиристед: Viber, Whatsapp, IMO, Telegram +992 98-333-38-75


Шарҳ

Назари дигар доред? Нависед!

Leave a Reply

Ваш e-mail не будет опубликован. Обязательные поля помечены *