دلآرام — تاجیکستان
از روستای برگها
من از روستای برگها
از آن جا، که سپیدار
درخت کوچه های غمگینان است
با دلی شکسته
فریاد میزنم
من از روستای مادران غمگین
و کودکان صبور
من از باغهای مرموز
با اناری همخون
سیب را هم ترکیب
فریاد میزنم
من از تیره ماه های آگاه
و برگهایی، که میدانند
سرنوشت بر روزگار ما چه نوشت
من از سایه زاران درختان بید
و سپیداران دیار کودکی
درختانی، که در رگهایشان
ترس کودکی مرا خفته اند
فریاد میزنم
من از فضای بادپرک های شاد
بادپرک هایی، که عوض شد
به طیاره های سفر
و لاله زارانش به خاده های خدایی
من از روستای برگها
فریاد میزنم
دریغ
همیشه دست های فراموشی باز است
برای کودکانی، که
هنوز نیامده اند
Pressa.tj Бохабар аз гапи ҷаҳон бош!
Моро пайгири намоед Telegram, Facebook, Instagram, YouTube
Шарҳ