غزلی از مسعود سپند
با عشق
آدمی شاد میشود، با عشق
از غم آزاد میشود، با عشق
کندن کوه میشود شیرین
تیشه فرهاد میشود، با عشق
جان به ارژنگ میدهد مانی
خامه بهزاد میشود، با عشق
از رگ تاک تا دل افلاک
باده بنیاد میشود، با عشق
ای بسا در شکارگاه نگاه
صید صیاد میشود، با عشق
آتش انتقام می خسپد
کینه بر باد میشود، با عشق
دست در دست و پای در میدان
میهن آباد میشود، با عشق
دیو هم با سپند پیر مغان
آدمی زاد میشود، با عشق
Pressa.tj Бохабар аз гапи ҷаҳон бош!
Моро пайгири намоед Telegram, Facebook, Instagram, YouTube
Шарҳ