مطلوبه شاه علی — ازبکستان
پادزهر
زهر غم نتواندم از پا فكند
پادزهري تا كه از اميد هست
تا كه از خورشيد نوري ميجهد
هيچكس با تيرگي پيمان نبست
***
بينام
در اين صحرا كه ميبيني
صد هزار لاله
داغ بر دوش گم شد
در سراپرده اين داغها
پرپر شده
با ناله خموش گم شد
***
مرد
به رويم رشته گناهت را
سوزن مژگانت ميدوزد
بر تن افسردهام لبت
آب حيات ميريزد
***
رشته مرجان
من نگويم كه برگرد به منزلم
اي يار رفته!
تنها صبحگاهان برخيز و بنگر به سوي باغم
تا با پنجه نسيم بامدادي
دانههاي ثواب عبادتم را
بر خدنگ مژگانهايت بچينم
و براي هر دو دنياي تو
رشته مرجان كنم
Pressa.tj Бохабар аз гапи ҷаҳон бош!
Моро пайгири намоед Telegram, Facebook, Instagram, YouTube
Шарҳ