آذر خواجوی — ایران
چه زیباست
از رقص طرب خیز و هوس ریز تو پیداست
کاندام دل انگیز تو سر چشمه ی غوغاست
آن ساق سبک خیز که از ما به گریز است
در رقص ندانی چه هوس خیز و فریباست
این قامت موزون که به رقص آمده از تست
وین شور قیامت که به پا خاسته از ماست
آن خرمن گیسو که دلی بسته به هر موی
بر دوش تو شوریده به رقص آمده زیباست
بالای دلارای تو در پیچ و خم رقص
در بزم خیالم تن رقصان هوسهاست
از رقص دلاویز تو با ولوله چنگ
در محفل مستانه ما محشر کبراست
تنها نه منم تشنه به وصل تو که هر کس
بنشست بر این چشمه و لب تشنه بپاخاست
***
بر کشاکش این موج
به جز حُباب نشان از کلاهداری نیست
که برکشاکشِ این موج اعتباری نیست
هنوز نقرهی مهتاب میچکد بر آب
مگر طلیعهی خور را طلایهداری نیست
به دشت زمزمهی شادِ جویباری نه
به کوچهباغ، شبآوای رهگذاری نیست
تو ابرِ بیهنر تنگدست پاییزی
به سینهریزِ تو الماسِ آبشاری نیست
به بزمِ خاکنشینانِ سایهی خورشید
چراغِ سوخته را آذر، اعتباری نیست
Pressa.tj Бохабар аз гапи ҷаҳон бош!
Моро пайгири намоед Telegram, Facebook, Instagram, YouTube
Шарҳ