مهستی خجندی – تاجیکستان

شه کــُنده نمود سرو سيمين تن را

زين عارضه ضجه خاست مرد و زن را

افسوس که درکُنده بخواهد سودن

پايی که دوشاخه بود صد گردن را

***

دوشینه شبم بود شبیه یلدا

آن مونس غمگسار نامد عمدا

شب تا به سحر ز دیده دُر می‌سفتم

می‌گفتم رب لاتذرنی فردا

***

حمامی را بگو گرت هست ثواب

امشب تو بخسب و تون گرمابه متاب

تا من به سحرگهان بیایم به شتاب

از دل کنمش آتش وز دیده پر آب

***

گر باد پریر خود نرگس بفراخت

دی درع بنفشه نیز بر خاک انداخت

امروز کشید خنجر سوسن از آب

فردا سپر از آتش کل خواهد ساخت

***

آتش بوزید و جامه شوم بسوخت

وز شومی شوم نیمه روم بسوخت

بر پای بُدم که شمع را بنشانم

آتش ز سر شمع همه موم بسوخت

***

باد آمد و گل بر سر میخواران ریخت

یار آمد و می در قدح یاران ریخت

آن عنبر تر رونق عطاران بُرد

و آن نرگس مست خون هشیاران ریخت

***

لاله چو پریر آتش شور انگیخت

دی نرگس آب شرم از دیده بریخت

امروز بنفشه عطر با خاک آمیخت

فردا سحری باد سمن خواهد بیخت

***

چو دلبر من به نزد فصّاد نشست

فصّاد سبک دست سبک دستش بست

چون تیزی نیش در رگانش پیوست

از کان بلور شاخ مرجان برجست

***

هرلحظه غمی به مستمندی رسدت

تیری به جفا به دردمندی رسدت

در کشتن عاشقان از این بیش مکوش

زنهار مبادا که گزندی رسدت

***

خط بین که فلک بر رخ دلخواه نبشت

بر برگ گل و بنفشه ناگاه نبشت

خورشید خطی به بندگیش می‌داد

کاغذ مگرش نبود بر ماه نبشت

***

با من لب تو چو زلف تو بسته چراست؟

چشم خوش تو خصم من خسته چراست؟

بروی کمان مثالت اندر حق من

گر نیست جفای چرخ پیوسته چراست؟

Маҳастии Хуҷандӣ – Тоҷикистон

Pressa.tj Бохабар аз гапи ҷаҳон бош!
Моро пайгири намоед
Telegram, Facebook, Instagram, YouTube

Акс, видео, хабарҳои ҷолибро фиристед: Viber, Whatsapp, IMO, Telegram +992 98-333-38-75


Шарҳ

Назари дигар доред? Нависед!

Leave a Reply

Ваш e-mail не будет опубликован. Обязательные поля помечены *