شهزاده- سمرقند- هلند
نامه های سمرقندی
1
کلمه نیست
کلمه فرار کرده است
کلمه فراموش شده است
کلمه در سواحل خشکیده زرفشان
ترکیده است
کلمه پاش خرده است در فضا
کلمه همین دور و بر ماست
کلمه در هم پیچیده است
در زندان قلب ها
2
باکی نیست که دیشب
شاعری سکته کرد
اشک هایت را نگه دار
که در این شهر هیچ شاعری
از سکته نخواهد مرد
با شعر پر از سکته
زنده خواهد ماند
3
مادر نامه نمی نویسد
مادر ایمیل نمی فرستد
مادر ویزا نمی گیرد
مادر فرار نمی کند
مادر دعا می کند
که ما فرزندان ترسو و تنبل
برگردیم
و سنگی از راه وطن برداریم
4
تلویزیون فارسی نمی داند
روزنامه گنگ است
و مجله بی روح
رادیو خیلی وقت است
از درد تاجیک نمی گوید
این جا خیلی وقت است
که پنجره های روشنفکران تاریک است
و پاسبان زبان فروشنده ایست در بازار ریگستان
نگهبان فرهنگ دختری ست
با کتاب سبز لغات فارسی- تاجیکی
در دست
و دنبال کلمه می گردد
«بحران» و «هویت»
5
کودکان مادر ندارند
کودکان پدر ندارند
هجرت کرده است
روح مردم
و قهرمانان ملت
مردکاران اند
6
باغهای سمرقند
خشکید
داغهای سمرفند
افزود
مقصر
آن یک نفر نیست
مقصر 27 ملیون نفر است
که چشم به خدای کوچک خود
منتظر نشسته اند
آن خدای کوچک که هر روز
با عینک دودی به چشم
از خانه به کاخ و از کاخ به خانه می رود
و فریاد می زند
ای مردم
من بهار می آرم
من برار می آرم
7
قلم مدهوش است
قلم سخت ترسیده است
قلم خیانت کرده است
قلم افسرده است
قلم زیر بار است
زیر بار کلمه
زیر بار حرف
زیر بار زبان
زیر بار هر چه ممنوع
Pressa.tj Бохабар аз гапи ҷаҳон бош!
Моро пайгири намоед Telegram, Facebook, Instagram, YouTube
Шарҳ