رویا تفتی — ایران
ایدهآل
ایدهآل من توی دل مینشیند وهلهی اول
سیاست ندارد زیرک است
تردید هم نمیکند به کنارکشیدن در وهلهی اول
به کنار نکشیدن
حرف ندارد ایدهآل من
احتمالا معتقد است: تا نقطهی سومی نباشد ارتفاع معنی نمیدهد
به سخن در نمیآید
رسمش این است
وجود ندارد مثل تو که ایدهآل من
فاصله میگذارد
شبه جزیره است
و زیر آب رفتنش به چربیهای گردهی نهنگ میماند
زیر آب کردنش
ایدهآل من این هم نیست
***
بازگشت
برگشته ام از مسافرتی طولانی
نه پاهایم زخم
نه دست و دلم
خسته هم نیستم
پروانه ای از پیله گذشته
شفیره ای به مرگ خواب رفته فرو
تک درختی دشت خاطر او
گله ای وحشی شده خاطر او
تکان به شاخه هایش هر طرف که بخواهد
و فرق باد و بادرا می خواند
رفته بودم سرِ ریشه هایم که رفته بود عقب
چشم ها یک سان شدند برایم
و دست های دور و برم یک سان نمی شود
ضربه ای که انتظارش را داشته باشی
کاری نمی شود
شروع از خودم شده بود
باید تمام می کردمش به زعم خودم
پرونده گشوده تیغ عمود است
دشت خاطر من شد
گل های وحشی شده خاطر من
شدید بود و مدید بود
ولی به رفتن و برگشتنش هر دو بار می ارزید؟
Pressa.tj Бохабар аз гапи ҷаҳон бош!
Моро пайгири намоед Telegram, Facebook, Instagram, YouTube
Шарҳ