خدمت “خرسانه”: چرا زبان یغنابی حفظ نمیشود؟
زبان یغنابی زبانیست خیلی قدیمی و در حال زمان بسیار نادر. این زبان یک شیوه زبان قدیمی سغدی بوده، برای تاریخ کهن میباشد. چرا این زبان قدیمی سغدی که تاریخ هزارساله دارد، عین زمان به گوشه فراموشی رفته است؟
در وادی یغناب تا عصر 18-19 زبان سغدی عرض وجود داشت و در قسمت دشوارگذر یغنابدره باشد، تا زمان ما این زمان باقی مانده است. در گذشته مردم سغدزمین در پنجکینت و سمرقند و استروشن و بخارا با این زبان معاشرت میکردند، ولی با مرور زمان در زیر تأثیر زبان پارسی مانده، خیلی تغییر یافت. تدریجاً آن از زبان ادبی که در سمرقند رایج بود و کل متون سغدی که با آن زبان نوشته شدهاند، کمی فرق میکند. به هر حال، شرقشناسان مشهور که این زبانرا تحقیق کردهاند، چون ا. فریمن، و. ا لوشیتس، آ. ا. سمیرناوا و همچنین شرقشناسان خارجی ذکر کردهاند که این زبان پرارزش است. محض با برکت این زبان متون به دستآمده سغدی خوانده شدند و بسیار صفحات ناروشن خلق تاجیک مشخص گردیدند.
در حال حاضر وضع این زبان در حالت نابودی قرار داشته، بعضی یغنابیان این زبانرا تقریباً فراموش کردهاند. در بعضی محلها تنها بزرگسالان با این زبان گفتگو میکنند و جوانان میل با این با این زبان گپ زدن ندارند. در جمهوری قسم زیاد اهالی دایر به زبان یغنابی معلومات ندارند. من همچون یک نفر صاحبزبان میتوانم بگویم که به کاستهشوی زبان یغنابی سیاست نادرست اتحاد شوروی آورده رسانده بود. سال 1970 حکومت شوروی مردم یغنابزمینرا به طور اجباری به گوشههای گوناگون تاجیکستان پراکنده نمود. خصوصاً، به ناحیههای ظفرآباد، حصار، ورزاب و غیره این مردمرا به طور اجباری کوچ دادند. این کوچ دادنها غمخواری نبوده، تنها به خاطر رشد ساحه کشاورزی دهات بود، تا این مردم زحمتکش شورهزارهارا گُلکار بکنند. این خدمت “خرسانه” سبب گشت که مردم یغناب رسم و آیین، عنعنه و حتی زبان خودرا در نتیجه پراکندگی از دست داد و این دیار زیبامنظررا شبیه به چغذخانه گرداند.
قبل از کوچ اجباری، یغگابدره از 32 دیهه آباد و زیبا عبارت بود، حدود 4000 اهالی در آن زندگی داشت. از این تعداد 3194 نفر به ناحیه ظفرآباد مهاجر شدند. مابقی پیش از مهاجرت به نواحی ورزاب، حصار و شهر دوشنبه کوچ بستند. تنها بعد هشت سال مهاجرت تعداد کم یغنابیان باجرأت به طور پنهانی به سرزمین خویش برگشته، چراغهای خاموشرا دوباره روشن کردند. حاضر 15 دیهه یغناب نسبتاً آباد است، در آنها تخمیناً 80 خانواده، نزدیک 500 نفر زندگی میکنند.
قبل از کوچ اجباری اجراکنندگان سیاست شوروی با این مردم میگفتند: “ تمام اقدام پیشگرفته ما برای خوبی شماست”. با گردوی پوچ بغل ایشانرا پُر میکردند، وعدهها میدادند که شمارا به اماکن خوب و زیبا کوچ میدهیم، تا زندگی شایسته داشته باشید. ولی این سخنان خشک و خالی بودند. یغنابیان ساده نمیدانستند که آنهارا تنها به خاطر رشد کشت پنبه به ناحیه ظفرآباد کوچ دادهاند. در بیابان میرزاچول شرایط عادیترین بهداشت وجود نداشت، از این رو، در سالهای اول اکثر طفلان و کودکان فوت میکردند. به جز کار پرمشقت و زهرآلود پنبهکاری، حکومت وقت شرایط فراهم نیاورد، تا اینکه این مردم زبان و فرهنگ خودرا حفظ و رشد بدهند.
حالا این زبان بطور کامل از بین نرفته است و باید بر آن بکوشیم تا آنرا نجات بدهیم. نگذاریم این زبان نیاکانمان از بین برود و کوشش به خرج بدهیم تا آن برای نسل آینده میراث بماند. اگر به این کار امروز به طور جدی دست نزنیم، بعد 10-20 سال فقط افسوس خواهبم خورد.
یحی محمدنبیاف
Pressa.tj Бохабар аз гапи ҷаҳон бош!
Моро пайгири намоед Telegram, Facebook, Instagram, YouTube
Шарҳ