الهه احرار – افغانستان

دختر قهرمان

دختر افغان مباش ماًیوس، تو هـستی قـهرمان

گرچـه دورت ســاختـه اند از دانــشٍ عـصر زمان

تو مبارز شو بکن جهد و تلاش بر کسب علم

تا شـوی دانــا و با فـهـم با خبر از ایـن و  آن

 زندگی ارزش نــــدارد گر نباشد عــلم و فــن

در حقـــیقت فــاقد عــلم و هنر نیست زنده جـان

کیش اسلام فرض گفته علم را بر مرد و زن

تا نبا شند بی خبر از دیــن و اوضــــاع زمــان

دوخت افغانی! چرا محروم بمانی از سواد؟

تو نه ای کم در کمال و عقل و هــوش از دیگـــران

از ملالی ها بیاموز کو ز همجنسان توســت

مــــی درخـــشد نــام شان با نام میــهـن جـاودان

عزم راسخ کن مترس از مشکل راهی طلب

گر چه دور است منزلت! لیک میرسی با کاروان

در رهی مطلوب اگر صد بار بیافتی باز خیز

نا امیدی و شکســت نیـــست در مزاج قهـــرمان

هست الهه با شما همگام درین راهی سفر

این شبـستان نیســت دایم روز می یارد زمـان

***

جنگ زده

بـشـر بایـد بـهم یکدست باشـند

بـشادی و بـغم پــیـوست باشـنـد

نـبایـد فـرق برنـگ و قـوم و لسان

که آدم زاده است از یک تن و جان

مکن جنگ و ستیز با همنوع خویش

مریزید خـون انسان را از ین بیش

خوشـا آنـوقت که صلح باشد به دنیا

نباشد جنگ وخونـریزی به هیچ جا

جهان گلزار شـود در صلح و یاری

بکوش! تا تخم صلـح هر جا بکاری

اگـــر دنــیـا بـسـوی صلــح گـرایـد

بـشـر زیـن کلـفت و ادبـار بــرآیــد

ز صلـح گــردد جـهــان مـا گـلستان

ز جنگ سوزد همه گلزار و  بوستان

نـفـاق و جـنـگ و کیـنه کلفت آرد

ز صلـح و باهـمی رحمـت بـبـارد

درین جنگ ها بسی طفلان یتیم شد

به هجرت مبتلا زین ترس و بیم شد

هـمه دور از ســواد ماندند و جاهل

ز جبــر روزگـار معـتاد و عـاطـل

همه این تـلخ روزی هـا ز جنگ است

که جنگ خود ضد تعلیم و فرهنگ است

از این جنگ هـا من هم غـربت کشیدم

بـسـی درد و غـم و مـنـت چـشـیــدم

خدایا از تـو خــواهـــم صلح دایم

جهــان آدمـیـست بــا صـلح قــایـــم

که بــاز مـیهـن روم صلــح را ببینم

ز بـاغ صلح میهــن گل بچـیـنـم

نبـیـنم بعد از ایـن اشک یـتـیـمـان

گـل بی خار صلح باشد به بوستان

الـهـه زاده شـد در جـنگ میهـن

از این رو جنگ بچشم اوست هریمن.

Илоҳа Аҳрор – Афғонистон

Pressa.tj Бохабар аз гапи ҷаҳон бош!
Моро пайгири намоед Telegram, Facebook, Instagram, YouTube