طوطی نسا اسماعیل زاده — تاجیکستان
چه خوش
درد بیدرمان دوا یابد چه خوش
بينواي همنوا یابد،چه خوش
بی صفا، پهن و پریشان گشتگان
زندگی باصفا یابد، چه خوش
روی ره افتادگانند زار زار
دلفگاره متکا یابد، چه خوش
انتها یابد همه غم های ما
شادي دل ابتدا یابد، چه خوش
ای گران گوشا، صدای حق شنو
یک صدا صد همصدا يابد، چه خوش
مشکلي داریم و حیرانيم ما
حل آن مشکلکشا يابد، چه خوش
عقل و دل گر ساز گاری می کنند
یک خردمندی نما يابد، چه خوش
بر مراد خود رسید یاران من
چون مراد دل نسا يابد، چه خوش
***
مادر من
کاش احیا می شدی، ای مادر يکتاي من
روي قلبت می نهادي اين سر تنهاي من
باز با آن شیوه ی زيبا تو می گفتی مرا
ياد کردم من تورا گل دختر زيباي من
با خیالت بگذرد هرلحظه ی عمر عزیز
یاد شرینت همیشه مونس شبهای من
عکس نورانی تو بگذاشته من روبرو
اشکها جاری شود از چشمه ی بینای من
بی تو قلب من تهی و زندگانی سرد سرد
ای شکوه زندگانی بی تو چون فردای من
سبزه ها چون مخملی خاک تورا پوشیده اند
مادرا، سبز است اغوش تو و دنیای من
***
مادرم
اشکی بچکد ز دیدگانم
بر بستر خاکی تو مادر
هر زره ی خاک بستر تو
بر روی کفم چو درو گوهر
بنشینم و من سر مزارت
جز آرزوی دگر ندارم
برخیز بیا ز آغوش خاک
تا بر قدم تو سر گزارم
اه مادر غم برو دل آگه
ای بایسی شادی دل من
تو رفتی و منم بيرفتم
خاموش چراغ منزيل من
بر کشور غير عمر بگزشت
بالا بی شدیم گه فتاده
آن دست نوازشت تو گویا
بر شانه ي من بدی نهاده
اه مادر جان بهار آید
گل ها شکفد به مدفن تو
یک لاله دو دیده خون فشان است
از باغ هیات گلشن تو
Pressa.tj Бохабар аз гапи ҷаҳон бош!
Моро пайгири намоед Telegram, Facebook, Instagram, YouTube
Шарҳ