جای خالی برند گردشگری
ایران باوجود دارا بودن طبیعت بکر و بینظیر، آثار تاریخی چند هزارساله، تنوع اقوام و فرهنگی غنی با پشتوانه چند هزار ساله ، در صنعت گردشگری با فقر شدیدی دست و پنجه نرم میکند. ابتداییترین اصول صنعت گردشگری کشور در هالهای از ابهام قرار دارد. یکی از این مسائل مربوط به برند گردشگری ایران است. برند یا سمبل گردشگری کشور چیست؟ این پرسشی است که ذهن هر ایرانی را بهخود درگیر کرده است.
برند گردشگری ایران در ابهام
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از قانون ، برند، معرفیکننده و نشاندهنده وجه تمایز آن مقصد گردشگری با دیگر کشورهاست. چرخ اقتصاد بسیاری از کشورهای دنیا از طریق صنعت گردشگری بهچرخه در میآید؛ نخستین قدم این کشورها مشخص کردن برند گردشگری کشورشان است. این کار موجب کاهش گزینههای مقصد و آگاهی گردشگران از مقاصدشان شده است. در دنیای امروز گردشگران میدانند که برای یک گردش لوکس، تاریخی، فرهنگی، مذهبی به چه کشورهایی میتوانند سفر کنند. البته در این میان بسیاری از کشورها گوی سبقت را ربودهاند و برای کوچکترین مناسبتها نیز برنامهریزی انجام دادهاند؛ بهعنوان مثال درحال حاضر، تایلند بهترین مقصد سفر برای ماهعسل در دنیا شناخته میشود. وزارت گردشگری این کشور ، تمامی برنامهریزیها خود را در راستای این هدف انجام داده است.
برندگردشگری، هویت آن کشور است
بهگفته کارشناسان گردشگری، انتخاب یک برند گردشگری قوی، میتواندتحولی بزرگ در صنعت گردشگری و اقتصاد آن کشور بهوجود آورد. دارا بودن برند گردشگری، موجب برنامهریزی منظم و مستمر برای رسیدن به یک هدف مشخص میشود. برندسازی یک مقصد گردشگری، تنها یک لوگو یا شعار نیست بلکه فرهنگسازی کامل در این زمینه است.
برند گردشگری شامل مقاصد، خدمات، صنایع دستی و میراث ملموس یا غیر ملموس است. مواردی که باید در برندسازی بیش از هر مسالهای به آن توجه کرد، ایجاد تمایز مقاصد گردشگری با دیگر مقاصد و محصولات گردشگری است.یکپارچهسازی و هدفمند کردن اقدامات بازاریابی، افزایش بازدهی،تقویت و شکوفایی فرهنگ و هویت ملی نیز، از دیگر مواردی است که باید به آن توجه ویژه شود.برند یک کشور، در واقع بیانکننده ویژگیهای آن کشور و در جهت افزایش شهرت و ترویج آن ویژگیهاست. در مفهوم برند ملی گردشگری یک کشور، همه مسائل از حوزه سیاست تا مسائل اجتماعی، اقتصادی، تاریخ و فرهنگ، مذهب، ویژگیهای جغرافیایی، ویژگیهای مردمشناختی و مانند آن، دخیل هستند. اما مساله مهم این است که برند گردشگری یک کشور ، نشاندهنده هویت اصلی آن کشور در دید گردشگران خواهد بود.
فرش و زعفران، برند گردشگری ایران نیست
صنعت گردشگری در دولت یازدهم بهشدت مورد توجه قرار گرفته و یکی از شعارهای آن نیز، رونق این صنعت بوده است. بههمین دلیل انتخاب برند گردشگری، یکی از ضرورتهای این حوزه محسوب میشود. بهگفته کارشناسان، برند گردشگری ایران باید تمامی جنبههای تاریخ و تمدن کهن،جغرافیای سیاسی، جاذبههای طبیعی و چهار فصل بودن، دارا بودن دریا، جنگل و کویر، فرهنگ غنی در رابطه با اقوام، ادبیات، صنایعدستی، موسیقی، مذهب، معماری وهنر را تحت پوشش خود قرار دهد و مجموعهای از تمامی این ویژگیهای منحصربهفرد باشد.
در چند سال اخیر، جلسههای بسیاری درخصوص طراحی و معرفی برند گردشگری ایران برگزار شده است. یکی از سمبلهای ایرانی، فرش و زعفران است که برخی از کارشناسان این حوزه، آن را بهعنوان لوگوی گردشگری ایران پیشنهاد دادهاند. اما بسیاری از فعالان و کارشناسان، انتخاب این دو نشان را، راهبردی اشتباه در تعیین برند ملی گردشگری ایران میدانند. اگر وضعیت آرمانی هویت برند ملی گردشگری ایران، وضعیتی باشد که وزنی قابل توجه را از هر یک از ابعاد اجتماعی، سیاسی، طبیعی و جغرافیایی، تاریخی و فرهنگی و اقتصادی داشته باشد، وضعیت آرمانی فرش یا زعفران روی دو مفهوم بیشتر نخواهد بود.البته برخی معتقدند که فرش، معانی خیلی بیشتری را در خود دارد، با اینکه درست میگویند ولی آیا واقعا آنچه که کارشناسها از فرش میدانند، همان مسالهای است که به گردشگر القا خواهد شد؟ آیا مدیریت صنعت فرش کشور با مدیریت صنعت گردشگری، یکپارچه خواهد بود؟ آیا ضمانتی است که این دو صنعت در راهبردها تداخل نداشته باشند؟ دیگر مفاهیم و ویژگیهای ایران چه میشود؟آیا فرش، بیانگر و پاسخگوی کامل توقعات مدیریت صنعت گردشگری از یک سو و گردشگران خارجی از سوی دیگر است؟
روشن است که پاسخ این پرسشها منفی است؛ شاید از این دو بتوان بهعنوان زیربرندها و برای ایجاد دانش برند ثانویه استفاده کرد و نه به عنوان «هویت اصلی کشور ایران».کشوری با ویژگیهای ایران بهتر است برندی داشته باشد که هم برآمده از تاریخ و تمدن آن یعنی ریشه عمیق هویتی و هم نمایانگر وضعیت فعلی اجتماعی و طبیعی باشد .
همچنین باید با چشمانی باز وضعیت سیاسی و جغرافیای سیاسی کشور را نیز در دید داشته باشدزیرا بر همگان واضح و آشکار است که حجم تبلیغات منفی علیه ایران بسیار زیاد و ممکن است متاسفانه همچنان این روند ادامه داشته باشد.پس، برندی هوشمندانه که به نوعی به شاخصهای بیانشده پاسخی بدهد، برند آرمانی ایران خواهد بود.
برند ملی گردشگری ایران، باتوجه به اینکه کشور مااز ابعاد مختلف ویژگی و شرایط خاصی را دارد، باید بتواند تمامی این ویژگیها را نمایندگی کرده و به آنها پاسخهای شایسته دهد. زعفران، فرش یا موارد دیگر اصلا قابلیت تبدیل شدن به یک نماد ملی گردشگری را «برای کشور ایران» ندارند. اگر کشور ما، کشوری کوچک در یک نقطه دیگر بود و محصولات و ویژگیهای مختصری داشت، این برندها قابل قبول بود. اما ایران در تمامی بخشهای گردشگری، پتانسیلهای فراوانی دارد؛ مسالهای که باید بیش از هر موردی به آن در برندیسازی گردشگری توجه شود.
نداشتن برند گردشگری، علت ناکامی اقتصادی
امروزه داشتن برند ملی گردشگری از چنان اهمیتی برخوردار است که دولتها منابع زیادی را صرف ساختن برند ملی گردشگری میکنند. بالا رفتن ارزش برند، منجر به جذب سرمایههای بیشتر در صنعت گردشگری مقاصد و رونق آن و در نتیجه رونق اقتصاد مقصد میشود. یکی از علل ناکامی اقتصادی کشور، نداشتن برند در بخشهای مختلف از جمله صنعت گردشگری است و از این جهت ایجاد مجموعه ای از برندهای معتبر در بخش مراکز بین راهی کشور یک ضرورت است.
در اقتصاد کشور، حلقه مفقودهای بین بخشهای دولتی و خصوصی وجود دارد و آن نبود افرادی است که تحت عنوان برندهای معتبر، توان اداره مجموعههای بزرگ و رقابت با انواع مشابه خارجی را داشته باشند.
در کشور، آژانسهای مختلفی در حوزه گردشگری در حال فعالیت هستند، اما گردشگری یک سویه مانع توسعه فعالیتهای آنها شده است.باتوجه به وجود امنیت مطلوب در کشور و تلاشهایی که برای جذب گردشگر به کشور انجام شده، لازم است با برندسازی ، تمامی برنامهریزیها و اعتبارات را به یک سمت سوق داده و رونق تازهای به صنعت گردشگری ایران در جهان ببخشیم.
Pressa.tj Бохабар аз гапи ҷаҳон бош!
Моро пайгири намоед Telegram, Facebook, Instagram, YouTube
Шарҳ