ساجده میلاد — افغانستان
قسم به تو
در روزگاری که غزل از دهانه های تفنگ فیر میشود
و مردم تنها به پابوسی وطن فروشانی به ظاهرسیاست مدار میروند
و سجده می گذارند برای جیب های شان
قسم به خودت هیچ چیزی برابر تو با عظمت نیست
در روزگاری که سکه های خاموش حرف اول را می زنند
و آدمک ها دروغ می گویند و دروغ میگویند
و اما خورشید بی خیال میتابد
و دریا ا جاریست
و خون انسان های معصوم را میریزند
و کودکان را هنوز نامردانه نشانه می گیرند
قسم به تو که بوی عشق از پیراهنت جاریست
در روزگاری که شمار انسان های کوچک از حد بیرون است
و همه چیزرا با وجدان های مچاله شده ی شان فروخته اند
قسم به تو، تو تنها بوی عشق میدهی
بوی شیر پاک و نان گرم
و ترانه ی آزادی
قسم به تو و به آفتابی که بر شانه های تو میتابد
این تنها تویی که بوی زندگی میدهی.
***
شایعه
ایمانم آبیست
و از دریچههای باز مینگرم
که خانهام پر از سلام روشنی است
از هجوم شب
و از قیاس تنگ باوران
دلم گرفته است
در تعجبم
که به روی آفتاب
پرده میکشند
و مکث میکنند
برای گفتن پیامهای راستی
چه سهل و کوچک است برایشان
چشم بر گرفتن از حقیقت بزرگ
در تعجبم
چه دیدهاند
از حسادت
از دروغ
از خیالهای پوچ
که راه باغ را ندیدهاند
و سلام روشناترین سپیده را نیز
علیک نمیگویند
چه میشنوم
چه شایعه است
که گفت
دم غروب
به دار بسته میکنند آفتاب را.
Pressa.tj Бохабар аз гапи ҷаҳон бош!
Моро пайгири намоед Telegram, Facebook, Instagram, YouTube
Шарҳ