نیلوفر شیدمهر- کانادا — ایران
چراغ خاموش
به تازگی به من گفت
گردسوزی خریده ولی نشنید
نخواست بشنود که گفتم
گیراندن دوبارهی من ممکن نیست
آن شعله که در حباب سینهام
برای او میسوخت
مدتهاست خاموشی گرفته
نه، روغنِ میلم ته نکشیده
نه، فتیلهام هنوز در فکر بالاکشیدن است
نه، در سرم هنوز هوای حریق
کبریت او اما نمیکشد
ولی نشنید
نخواست بشنود که گفتم
نخواهم سوخت دیگر برایش
***
باز هم گفت بیا
بیا و ببین به تازگی گردسوزی خریدهام
نه نشنید و نمیخواست هم از من بشنود که گفتم
چراغی که نسوزد عتیقه است
بهتر است بگذاریش بالای رف
در اتاق خواب برای گرامیداشت گَرد زمان
که نشسته مدتهاست بر سوزِ دلهایمان
***
ناسفته
سینهام قایقی که از آن غواصی
همین دم بیرون پریده
به سبکی، با هیجان میجنبد
گوشماهیهای ساحل هم امشب چون من
نفسهای تورا میشمرند
امشب که باز برای صید به اعماق من رفتهای
منی که ناسفتهترین مرواریدم را
بر گوش خویش
آویختهام.
Pressa.tj Бохабар аз гапи ҷаҳон бош!
Моро пайгири намоед Telegram, Facebook, Instagram, YouTube
Шарҳ