آیا مرگ محمودجان واحداف تصادفی بود؟

در محفل نوبتی «گفتگویی تمدنها» پروفسور ابراهیم عثمان‌اف این بار اسرار زندگی و مرگ مرموز هنرپیشه مردمی جمهوری تاجیکستان محمودجان واحداف‌را مورد تحقیق قرار گرفت…

 زندگی‌نامه: محمودجان واحداف — هنرپیشه برجسته تئاتر و سینمای تاجیک، کارگردان تئاتر، هنرپیشه مردمی تاجیکستان (1973 )، دارنده جایزه دولتی تاجیکستان به نام ابوعبدالله رودکی (1973). 10 اکتبر 1939 در دیهه شیدان ناحیه اشت تولد شده است. ختم‌کرده دانشکده دولتی هنر تئاتری مسکو (1960)، هنرپیشه تئاتر دولتی موسیقی- مضحکوی به نام کمال خجندی (1960-1961) و تئاتر دولتی آکادمی-درام به نام عبدالقاسم لاهوتی (1961-1977). مهارت ایجادی او در نقش‌های: میتیا («کمبغلی عیب نیست» ا. آستروفسکی، 1960)، نیزنماف («گنهگاران بی‌گناه» ا. آستروفسکی، 1962، 1974)، کسیا («آتلا» و. شکسپیر، 1963)، موتسارت («فاجعه‌های خرد» ا. پوشکین، 1966)، بیژن («بیژن و منیژه» ه.خشکینابی، 1970)، ایزاپ («ایزاپ» گ. فگیریدو 1971)، رودکی («رودکی» ص.الغ‌زاده، 1973)، ممیت («قله فودزیما» چ. ایتمتاف و ق. محمدجان‌اف، 1974)، یسان («می‌دیا» اوریپد، 1977) و غیره در تئاتر و شریف («زمرد» 1961)، رجب («حسن ارابه‌کش» 1965)، قادراف («جوره سرکار» 1965)، طولاد («داستان رستم» (1971)، احمد دانش («ستاره‌ای در تیره‌شب» 1972)، عالم («اسرار گذرگاه» 1973) و غیره در سینما منعکس گردیده است.

او نامبرده اساس‌گذار تئاتر منظوم یک بازیگر است و آفریده‌های او «گفتگو با خود» (از روی رباعیات عمر خیام، 1967)، «وطن و فرزندان» (از روی اشعار شاعران تاجیکستان، 1969)، «عشق زندگی» (از روی اشعار حافظ، 1971) شاهکار صنعت تاجیک به حساب می‌روند.

محمودجان واحداف در عین کمالات در سفر ایجادی 12 نوامبر سال 1977، در شهر بغداد کشور عراق فوت کرد. تا به امروز اسرار مرگ هنرمند مشخص نیست.

 ابراهیم عثمان‌اف، پروفسور:-محمودجان واحداف 80 سال قبل به دنیا آمد و 42 سال پیش از عالم درگذشت. او 40 سال هم زندگی نکرد، اما از خود میراث بزرگی باقی گذاشت که امروز ما با آن افتخار می‌کنیم. در برابر نقش‌های مرغوب در تئاتر و سینما محمودجان در قلب هواداران همچون شعرخوان جا گرفته است. تا به امروز هنرمند دیگری در خواندن شعر به محمودجان برابر نشده است. این مکتب ادامه‌ می‌خواهد، زیرا شعر افتخار ادبیات و مردم تاجیک است.

زندگی او خیلی رنگین، ولی مرگ او فاجعه بود. گرچندی از این حادثه سالها سپری شد، ولی مردم ما محمودجان را فراموش نکرده‌اند و همانا دوست می‌دارند.

توره‌خان احمدخان‌اف، ارباب هنر تاجیکستان:-محمودجان واحداف از همه جوان‌ترین شخص گروه ما بود و افسوس که از همه زودتر به ابدیت پیوست. سال 1955 ما 11 نفر به دانشگاه هنر شامل شدیم و تا سال سوم گروه ما به 20 نفر رسید. همین نفر بیستم محمودجان بود. او همچون هوسکار صنعت در دهه ادبیات و صنعت تاجیک شرکت کرده، شعر می‌خواند. مهارت او به مسئولین پسند آمده، اورا یکباره به سال سه شامل نمودند. محمودجان گرچندی دیر آمد، اما با تلاش و کوشش و آموزش‌هایش زود به ما رسید و انستیتورا با دیپلم سرخ ختم نمود. او اسرار صنعت، نازکی هنر و رسالت تئاتررا خوب درک نموده، کارهای شایسته‌ای به سامان رسانید. نقشه‌های زیادی داشت، اما افسوس خیلی زود رفت…

 نیاز میرزایف، دکترای علوم تاریخ، پروفسور:-بنده، خودم‌را خوشبخت حساب می‌کنم که جوانی ما به اوج ایجادیات محمودجان راست آمد. من نیز چون همه جوانان بیدار سالهای 60-70  عصر 20 هوادار تئاتر، هوادار محمود واحد بودم. خداوند به محمودجان سه استعداد فوق‌العاده داده بود: آواز نادر و فارم، استعداد فوق‌العاده انتخاب شعر و سوم هنر بازیرگی تئتر و سینما.

عادل ناظر، ژورنالیست:-محمودجان واحداف بی‌محابات یکی از ستاره‌های تابان صنعت تاجیک است. می‌خواستم از استاد تورخان احمدخان‌اف سوال بپرسم که هنر محمود واحد چه ویژگی داشت که به دل مردم زود راه یافت؟

تورخان احمدخان‌اف:-ویژگی هنر محمودجان در شعرخوانی و انتخاب شعر بود. در نقش‌آفریدن البته، از او قوی‌ترها هم بودند، ولی در شعرخوانی او همتا ندارد. هر یک مصرع و هر یک اشاره‌ و حرکتش معنی داشت. از همه مهم مقصد اساسی‌را به دل بیننده می‌توانست برساند…

عادل ناظر: — سال 2005 مرکز تحقیقات روزنامه‌نگاری تاجیکستان با راهبری خورشید عطاالله در مورد محمود واحد یک تحقیقات مفصل انجام دادند. آیا امکان دارد که فعلاً به نتیجه تحقیقات آشنا بشویم؟

 خورشید عطاالله، رئیس مرکز تحقیقات روزنامه‌نگاری تاجیکستان: — فشرده تحقیقات ما با نام «وقتی در بغداد صبح می‌دمید» سال 2005 چاپ شد. ضمن تحقیقات به ما میسر شد با افرادی که در واپسین نفس‌ها همراه محمودجان واحداف بودند، همصحبت شویم. اینها راهبر گروه یوسفبیک‌اف، جوره‌بیک مراداف و نقره رحمت‌آوا که اطراف نامشان حرف‌های زیادی بود، دادستان کریمجان حسن‌اف، نوازنده الماس عبدالله‌اف و غیره. البته، ما ضمن تحقیقات بسیار چیزهارا پیدا کردیم، ولی با خواهش خانواده محمودجان و توصیه ابراهیم عثمان‌اف از نشر آن خودداری نمودیم. زیرا مرگ و زندگی هنرمند خیلی پیچیده و مرموز است. به ما میسر شد که در مورد مغزشویی محمودجان از جانب انگلستان دلایل جالب پیدا کنیم. در سفر افغانستان مقامات بریتانیای کبیر به محمود واحد مبلغ وعده کرده، اورا به گریختن تلقین می‌کند، ولی خالمراد شریف‌اف آگاه شده، اورا نجات می‌دهد. حتی پسر ساتم الغ‌زاده-عزیز الغ‌زاده از پی او بود… دادستان کریمجان حسن‌اف به ما گفتند که قرار بود، پرونده محمودجان بعد 20 سال افشا شود، اما آن بعد 8 سال از آرشیو غیب زد…. ما چیزهای زیاد پیدا کرده‌ایم، ولی افسوس که حالا زمان افشای آن نیست.

 عادل ناظر: — مرگ محمود واحد قتل بود یا تصادف؟

 خورشید عطاالله: — مرگ محمودجان تصادفی نبود و بر این الماس عبدالله‌اف مرحوم شاهد بودند.

 عبدالله‌ یولداشیف، پروفسور:- من بر آن عقیده‌ام که مرگ محمود واحد تصادف بود. ایشان شب 7-8 نوامبر در ضیافت سفارت که بنده در آن جا فعالیت می‌کردم، شرکت نمودند. بعد این به اتاق‌شان رفته، می‌خواهند از بالکون به بیرون نگاه بکنند و وزن خودرا به پنجره می‌گذارند، اما آن مصنوعی و پست بود، ایشان می‌افتند. روزی قبل از مرگ‌شان به دیدن ایشان رفتیم. عبیدالله رجب‌اف پیغام فرستاده بودند، آن‌را بردیم. چهره‌شان خیلی ظهیر بود، دلشان آب می‌کشید، اما در دور و بر اطراف آب پیدا نکردیم. همین طور، از کدام مغازه آب پیدا کردیم، ایشان همراه خود گرفته، با ما خداحافظی نموده رفتند. صبح زود مطلع شدیم که این حادثه رخ داده است… بنابر این، شبهه‌ای نیست که محمود واحد تصادفی پرت شد و به این کسی مساعدت نکرده است.

خیر‌الله حیدراف، سرتیپ بازنشسته: — نسبت به دست داشتن جوره‌بیک مراداف یا نقره رحمت‌آوا در مرگ هنرمند چه نظر دارید؟

 خورشید عطاالله: البته، ما این شایعات‌را سنجیدیم. معلوم شد که جوره‌بیک مراداف همان شب از خانه بیرون نرفته است و در این مورد این شاهدان هستند. اما نقره رحمت‌آوا خبر مرگ محمودجان‌را در  هواپیما می‌شنود و این ترس البته، به روح و روانش تأثیر می‌رساند. در مورد افتادن محمودجان هنگام گذشتن از بالکون حرف بی‌پایه است، زیرا خوابگاه زنها در طبقه دوم و مردها در طبقه هفتم بود. بنابر این، شایعات بی‌پایه و اساس هستند. جوره‌بیک مراداف و نقره رحمت‌آوا به مرگ محمود واحد هیچ ربطی ندارند.

 ابراهیم عثمان‌اف: اطراف نام بزرگان همیشه حرف‌های ناجا زیاد است، مثلی که نام جوره‌بیک مراداف و نقره رحمت‌آوا در قضیه محمودجان صدا می‌دهد. پس از آن که محمودجان از دنیا درگذشت، جوره‌بیک مراداف عنوان هنرمند مردمی شوروی دریافت نمود که حق‌اش بود. چون جوره‌بیک اولین نفر از آسیای میانه‌ است که این عنوان‌را گرفت، اطراف نامش حرف‌های زیادی پیدا شدند…

همین طور، در مورد مرگ محمود واحد نظرها مختلفند و هر کس می‌خواهد نظر خودرا بگوید. این طبیعی است، زیرا حقیقت اصلی هنوز افشا نشده است. بنابر این، ما باید فعلاً به حقیقت استوارشده که مرگ تصادفیست، اعتماد کنیم… مهم آن است که نام محمود سخنگو، کار و پیکار او، ایجاد وی زنده است و تا به حال مارا به ‌اندیشه وادار می‌کند. یادش به خیر باد…

عادل ناظر، “تاجیکستان”

Pressa.tj Бохабар аз гапи ҷаҳон бош!
Моро пайгири намоед
Telegram, Facebook, Instagram, YouTube

Акс, видео, хабарҳои ҷолибро фиристед: Viber, Whatsapp, IMO, Telegram +992 98-333-38-75


Шарҳ

Назари дигар доред? Нависед!

Leave a Reply

Ваш e-mail не будет опубликован. Обязательные поля помечены *