سیمین بهبهانی- ایران
یار نداری چه دلی؟ ای دل آشفته که دلدار نداری گو تو بیمار غمی، از...
یار نداری چه دلی؟ ای دل آشفته که دلدار نداری گو تو بیمار غمی، از...
نگاه ای در آثار خیالم یاد تو در دو چشمم چشم های شاد تو هر چه...
قافله بیداری وقتی قبیله شب دستهای انقلاب را بریدند و صبح را به...
صاحب وطن من لطف و لطیفه و شکرخند من دل به دو سینه سمرقند من آب...
انتظار در دهکده سبز وزش باد پيکر درختان بيدرا نوازش ميداد در...
هوا سرد است در بیرون هوا سرد است در بیرون هوا باران میریزد سما...
ابرهای سیاه موهایم را کوتاه کرده ام میدانی؟ زیبا ترم کرده...
با شماست یاران که سبز دامن الوند با شماست هر بامداد و شام دماوند...
دور از آشیان ناله ام از سینه اندوهبار افتاده ام لاله ام کز داغ دل...
بیخبری بود یک لحظه دیدار تو بر من خبری بود آغاز تماشای جلای...
هادی جاودانه وقت با یک ضربه عاقلان را مجنون آمران را...
چه زیباست از رقص طرب خیز و هوس ریز تو پیداست کاندام دل انگیز تو سر...
بهار باز بهار آمده، پنجره را باز کن با نفس تازه ات، شور دگر ساز...
جلوه مگداز با نــگاهت دل بـی قرار امشب بزند به سینــه این دل سری...
صیادان نور صدای پای سکوت در حجم سنگین گوشهی تنهاییِ اتاق...
عشق پیر شد فاصله ها عشق جوان است هنوز پاره ی خاطره ها ورد زبان است...
آرزو روزهاى خوب روزهاى با تو بودن روزهاى سرمهایی پر رنگ در...
شاید وقتی پروانه ها از روی گل های خار مژگانم می پرند و خواب، بوی...
نشیب تو سروِ نازی بینیازِ آفرینشی جوانترین...
آرزو ای دوست ای...
Шарҳи хонанда