شعرها از نهانی — تاجیکستان
نهانی از شاعران خوشسلیقة و خوشبیان تاجیک است، که سروده هایش دل انسان را تسخیر می کند. گرچندی کسب اساسیاش به ادبیات ارتباط ندارد، اما در سراسر اشعارش میتوان محبت اورا به ادبیات غنایی درک نمود. در اشعار نهانی ترنم زیباییهای تاجیکستان، دستاوردهای وطن، قهرمانی های پیشوای ملت تجلی میکند. شعرهای او اصلاً خصوصیت اجتماعی دارند. زبان اشعارش ساده، سلیس و زیباست. این است که زود به دل خواننده راه مییابد
مقدسات آب
یک اجنبی نشسته با مرد عجم
در بحث و مناظره به صد کبر و حشم
گفتا عجمی که بند کار و عملیم
ما ملت بی کین و غرض از ازلیم
هستی و مقدسات ما- آب زلال
هم وحدت و پیشوا و هم استقلال
گرچند نداریم به مثل دیگران
ثروت ز فروش مخزن و گنج گران
ماراست اگر ذخیرهها زیر زمین
آینده بدون آب نبود امین
دارایی ماست ز رنج دهقان
از حکمت پیشوا به هر دور و زمان
دستهجمعی اساس آبادی ماست
برنامه آب رهنمای پیشواست
آن شخص به کبر گفت: عمری خوارید
زب[1] زندگی و مقدساتی دارید
ماراست مقدسات تنها گاز و نفت
بیش است ز انتقال پول آمد و رفت
نی شاه و امیر و ملکداری به جهان
همچون گاز و نفت نیست فایدهرسان[2]
خواهیم خریم گل و آب از همگان
با عوض پول نقد، این هست آسان
از بس که همه بزرگ و پاک اولادیم
از مشکلها تمام عمر آزادیم
بگذشت بسی زمانهایی ز میان
نفت و گزشان ادا شد[3] از گل به جهان
هر سو همگان پهن و پراکنده شدند
در بادیه از بیپولی افکنده شدند
بفروخته چیز و چاره بی درد میان
کابند[4] مواد سوخت از بهر امان
جستند و نیافتند از بهر نجات
در ساحل بهر قطرهای آب حیات
بنشسته به کشتیها، شده رهسپار
در جستن آب به همه سمت قطار
بادی شد و برد چند کشتی با هم
در یک نفسی رساند بر ملک عجم
از کشتی نگفت اجنبی: نانم تو بده
من تشنهام و آب به جانم تو بده
گفتا: دیدم عجم عجب ملک خداست
اینجا ثمر حیات بهتر از ماست
هر کس نرسد به درک اقدام شما
بیقدری کند به آب، گردد رسوا
دید اجنبی آب است نه شور و نه غلیظ
شیرین و مصفاست و خوش طمع و لذیذ
دیدند فزون شرشره و فواره
مردم پی زندگی خود آواره
کوههای بلند آبشاران دیدند
یخ مخزن پیریخ نمایان دیدند
نی تاج و نه تخت اساس عمر انسان
آب است حیات و دولت جاویدان
از قطره آب شده آدم پیدا
سرگرم به زندگی و عمری شیدا
از آب شیر سفید مادرها است
تابنده جلای دور اخترها است
از آب گیاه رپس[5] روید به زمین
از رپس برون شود گاز و نفت، یقین
از ناب[6] عجم روشنی ایجاد کنند
هر منزل را گرم ز بوغباد کنند
از آب رود قطاره، هم طیاره[7]
از ابر سما سبز شود سیاره
بینند ز آب کودکان بخت و نشاط
سرچشمة زندگی و هم صلح و ثبات
پاکیزه از او زمین و هم کاینات
گیرد بهره گیاه و هم حیوانات
خورشید براید، آبها جاری هست
مهتاب رسد، ز ابرها یاری هست
در آب فتد صورت مهتاب به شب
از پرتو آب نور خورشید عجب
از آب رسد شفای درد مردم
از گردش آسیاب نان گندم
از آب شود هم لوش و نان و خلیب[8]
یا برید و برات و خبز و پین بزیب[9]
ملکان زیاد در جهان بیآبند
نه هر وطنی مثل عجم سیرابند
برنامه آب ماست نقش همگان
هر نکته قطعنامه شاهد بر آن
بیهوده نبود، کل علمای جهان
کردند قبول آن قرار آآن.[10]
***
ناب[11] «راغون»
پیشوا تشریف آورد و بدید اعمال «ناب[12]»
کارکرد نقبها، اگریگت[13] و سربند آب
پیشدرغات[14] است اساس از بعد عزم پیشوا
پیک درغات آمد و مجرای دریا شد جدا
اوج کار از بازدید پیشوا اکنون دوچند
کارگرها در شمار پنج و ده و نصف از سپند
سیصد و سهیک ز صد سربند برتر در نظر
گر بلند از این بود هم، بر کسی نبود خطر
باغ روسی این شمار نقبها در «ناب» هست
سی و سه نول حجم کوب واردات آب هست
نقبها تییار[15]، فوج آب تحویلی شود
بعد درغاتش فشار آب تکمیلی شود
ساختمان ناب «راغون» منشأ آبادی است
خلق اخیر سال هژده انتظار شادی است
میشود انجام آن تأمین برق خلق مان
برق اضافه چون شود، بدهیم بر همسایگان
ناب «راغون» را رسد روزی اگر کارش تمام
اقتدار تاجیکستان را کند روشن مقام
معنی واژه ها
[1] زب – چه عجب
[2] فایدهرسان – سودآور
[3] ادا شد – تمام شد، به پایان رسید
[4] کابند – کاوش کردن، دنبال کردن یا جستجو کردند
[5] رپس – یک نوع گیاه
[6] ناب – نیروگاه آبی برقی
[7] طیاره — هواپیما
[8] خلیب – نان به زبان روسی
[9] نان، لوش – ترکی، خلیب روسی، برید – انگلیسی، برات – آلمانی، خبز – عربی، پین – فرانسه ایی
[10] آآن – سازمان ملل متحد
[11] ناب – نیروگاه آبی برقی
[12] ناب – نیروگاه آبی برقی
[13] اگریگت – دستگاه ها
[14] پیشدرغات — سربند
[15] تییار – آماده
Pressa.tj Бохабар аз гапи ҷаҳон бош!
Моро пайгири намоед Telegram, Facebook, Instagram, YouTube
Шарҳ