لعبت والا- لندن- ایران
هنوز اگر هنوز مرا عشق و آرزوست، تویی وگر هنوز به سر شور جستجوست،...
هنوز اگر هنوز مرا عشق و آرزوست، تویی وگر هنوز به سر شور جستجوست،...
چه خوش درد بیدرمان دوا یابد چه خوش بينواي همنوا یابد،چه خوش بی...
فاصله ات خوب است من سرخ پوست لج باز معاصرم پوستم به درد سوختن می...
می نوشتم از تو می نوشتم از تو باران باز باریدن گرفت خیل شب بو در...
من و توست مینگویم به کسی، راز میان من و توست هر چه داریم به...
تا تو نزدیکترین راه تا تو خیال باطل کبوتریست که روزانه پرهایش...
هفت سین نوروز به دامنم، بهاران در دست تك- تك، تك- تك آمده ام، در وا...
در تاریکی دورتر از شهر خاموش بىآفتاب تنهاتر از مسافران مانده...
آتش بزن خودرا مسوزان، بر ریا، وهـم و گـمان آتش بزن رنجی چو می...
ای دوست هنوزم که امید زندگانیست برای تو غزل می گویم، ای...
...
دختر قهرمان دختر افغان مباش ماًیوس، تو هـستی قـهرمان گرچـه دورت...
شاید نمیدانم دست هستی شاید بلند بود و تراشیده پیکر های نا...
از روستای برگها من از روستای برگها از آن جا، که سپیدار درخت...
خانه حس میکنم که پنجره بی خانه می شود سقفی که چتر ماست ز بیگانه...
نقش دلارا سرو بوستان به سراپا، چو سراپای تو نیست نغمه چنک...
کوچه کوچه خالی است، در آن زمزمه پائی نیست گوش بر باد بنه، گرمی...
شبدرهای عشق بگذار تا تپههای خاموش صدای قدمهائی را بشنوند که...
بر باد رفته عشق من اشکی شد و از دیده ریخت عشق من آهو شد و از ما...
تابستانها در سکوت امروز یک پیام خواندم از پشت عینک ذرهبینی و...
دلشاد فرهادزاد بعضی اندیشهها پیرامون شعر پریسا در...
Шарҳи хонанда