مژگان فرامنش- افغانستان

 بیا

این روزها حضور و خبرهای تو کم است
حالم گرفته غیر تو از هرچه آدم است
اوضاع من کنار تو زیباست این چنین
پاییز و جاده و باران نم نم است
دارم به روزهای قشنگی که می رسد
هی فکر میکنم که تو باشی چه بی غم است
این من که سالهای زیادی شکسته ام
این من که درد او به بزرگی عالم است
بغضم گرفته از همه ی شهر خسته ام
فردای من بدون تو دلگیر و مبهم است
این روزها که منتظرم خوب من بیا
در دست من براى تو گل های مریم است
قفل سکوت و درد مرا بشکن و بیا
این زندگی بدون تو پر پیچ و پرخم است
***

زنجیر

 این حرف ابتدای من و توست بعد از این

بن بست انتهای من و توست بعد از این

در سطر سطر داغ‌ترین روزنامه‌ها

هر روز ماجرای من و توست بعد از این

می‌خواستم کنار تو باشم، ولی نشد

تن‌ ها شدن جزای من و توست بعد از این

تقدیر بود  آنچه که تا حال رفته است

این ماجرا به پای من و توست بعد از این

آیینه در جواب سکوتم سکوت کرد

آیینه هم صدای من و توست بعد از این

***

اسیر

حال خوشی برای دل من نمانده است
دنیا درخت زندگی ام را تکانده است
دنیا عبور ثانیه های زمانه را
چون قطره های زهر به کامم چکانده است
دیگر چگونه با تن خود زندگی کنم؟
وقتی نفس براى کشیدن نمانده است
من آن خطوط ریز و سیاهم که سرنوشت
در لابلای دفتر غم پرورانده است
لبخند مرده درمن و حتی خدا مرا
از سرزمین خاطره و عشق رانده است

Мижгон Фароманиш – Афғонистон

Pressa.tj Бохабар аз гапи ҷаҳон бош!
Моро пайгири намоед
Telegram, Facebook, Instagram, YouTube

Акс, видео, хабарҳои ҷолибро фиристед: Viber, Whatsapp, IMO, Telegram +992 98-333-38-75


Шарҳ

Назари дигар доред? Нависед!

Leave a Reply

Ваш e-mail не будет опубликован. Обязательные поля помечены *