شعرها از دلربا نسیمی- سمرقند

شعرها برای کودکان

قندكت را آب برده است

فغانی دارد از سحر

خواهرچه‌ام نیلوفر

«قندم، قند ـ قندم را»

یافته می‌دهید شما

این دفعه به پیاله

قندك گذارد زلاله

نیلوفر از این رفتار

خرسند می‌شود بسیار

اما پس از چندی باز

می‌كند او نوز و ناز

قندك من كجا شد

بر شكم كه جا شد

بابایم با نوازش

از نیلوفر كرد خواهش

قندت كن فراموش

چای شیرین كن نوش

قندك بسیار بوده است

همه‌اش را آب خورده است

***

بهانه

مادرجان دردانه

دود خانه خاله

تا پاس شب نهفته

سمبوسه‌ها پخته

لباس نو پوشیده

سورمه تر كشیده

دردانه جان هشیار شو

بی‌بی جان را دستیار شو

گریان مادر از خانه

شد سوی دروازه

صداهای «آه» و «آه»

او را بازداشته از راه

دردانه روی دهلیز

می‌كرد بسیار شین و خیز

سركم می‌كند درد

دست و پیم شده سرد

مادرش اكنون حیران

مهمانی رود، چی‌سان

خلاصه مادر از جان

همراه گرفته دردان

در دانه‌های خامه

بنوشید «فانته» خاله

بیماری دردانه

بودست فقط بهانه

***

از مادرم می‌ترسم

بهر من و فرزانه

خواند بی‌بی‌یم افسانه

آچه خرگوشكی بود

چنو خموشكی بود

یك بچه الا داشت

شوخو گپ نادرا داشت

به كسی گوش نمی‌كرد

هرچه را خوش نمی‌كرد

روزی به جانش رسید

بچه‌اش را سخت گزید

مادر گردید سرگرنگ

عصب‌هایش شد ترنگ

مهر و محبتش مرد

خرگوشك را فرو برد

از این گفتار ماما

دهان او گردید وا

شور و ماجرا نكرد

به هر كار غوغا نكرد

وقت خواب شد عزیزم

خطاب نمود بی‌بی‌یم

اكنون نزد آچت رو

خواب كن، آسوده شب

فرزانه گفتا نه نه

آچم مرا می خورند

Шеърҳо аз Дилрабо Насимӣ – Самарқанд

Pressa.tj Бохабар аз гапи ҷаҳон бош!
Моро пайгири намоед
Telegram, Facebook, Instagram, YouTube

Акс, видео, хабарҳои ҷолибро фиристед: Viber, Whatsapp, IMO, Telegram +992 98-333-38-75


Шарҳ

Назари дигар доред? Нависед!

Leave a Reply

Ваш e-mail не будет опубликован. Обязательные поля помечены *